خلاصه
در این داستان که در اوایل دهه 1980 اتفاق میافتد، مرد جوانی آرزو دارد که در سالهای آینده به یک نویسنده مشهور طنز تبدیل شود. نام او هونو مویورو است. او پول ندارد، فقط یک رویا دارد. سپس از کمبود توانایی خود غرق می شود و مقداری ساک می خرد، اگرچه سر و شکمی برای الکل ندارد. این یک مرثیه شکنجهآمیز برای هر دانشجوی هنرجوی باهوشی است که روزهای خود را با تلاش در جاهطلبی سوزان میگذراند.