خلاصه
یوکوی تاکو در کنار آمدن با مردم مشکل دارد، بنابراین به محض فارغ التحصیلی از دبیرستان به توکیو نقل مکان کرد. او اکنون به تنهایی زندگی میکند و با ارسال روزنامه و کشیدن دوجینشی امرار معاش میکند، هرچند که مردم کاملاً کارهای غیراروتیک او را نادیده میگیرند. یک روز، دختری به نام سایتو مگومی ناگهان در خانه او ظاهر می شود و ادعا می کند که تمام راه را از توتوری برای ملاقات با او آمده است، زیرا از طرفداران پر و پا قرص یکی از دوجینشی های اوست. به این نتیجه می رسد که او خودش با سختی های زیادی روبرو شده است و بدون قصد ترک، در نهایت با او زندگی می کند. [نوشته شده توسط دنجی]