خلاصه
ماتسوری کازاماکی و سوزو کاناده دوستان دوران کودکی هستند که با توانایی مشترکشان در دیدن آیاکاشی - یوکای در جستجوی نیروی حیاتی برای بلعیدن پیوند خورده اند. با این حال، در دبیرستان، روابط آنها بدتر می شود. همانطور که احساسات یک طرفه سوزو در حال رشد است، تفاوت در دیدگاه های یاکاشی آنها نیز بیشتر می شود: ماتسوری همه آیاکاشی ها را تهدیدی برای دوست خود می داند، در حالی که سوزو یک رسانه یاکاشی است - کسی که در مقایسه با یک انسان معمولی مقدار قابل توجهی از نیروی حیاتی را از خود متصاعد می کند. و همه آنها را با وجود خطر دوست دارد. هنگامی که آن دو به یک گربه سفید سخنگو به نام شیروگان برخورد می کنند، نمی دانند که این یک یاکاشی چهارصد ساله است که به "پادشاه آیاکاشی" معروف است. او مشتاق به دست آوردن قدرت بیشتر با بلعیدن سوزو است، اما در حالی که ماتسوری وارد عمل می شود تا با مهر و موم کردن قدرت های شیروگان، او را نجات دهد. یااکاشی از جوتسو استفاده می کند تا او را به یک دختر تبدیل کند! ماتسوری قول میدهد که سوزو را به عنوان بهترین دوستش از آسیب بیشتر محافظت کند، اما او باید یاد بگیرد که چگونه مانند یک دختر رفتار کند تا زمانی که پدربزرگش - یک نینجا جنگیر معروف جوتسو بادی - بتواند جوتسو را خنثی کند. در همین حال، سوزو باید احساسات عاشقانه خود را نسبت به ماتسوری حل کند که او دیگر پسر نیست. اما وقتی ماتسوری پادشاه را به عنوان حیوان خانگی خود انتخاب می کند، آینده این دو دوست نامشخص به نظر می رسد.