خلاصه
در حالی که او در حال گشت زنی در ویرانه های مجتمع مسکونی است که سال ها پیش پدرش در آن درگذشت، هیمجی، دبیرستانی با مرد جوانی روبرو می شود که ادعا می کند اهل جهنم است. مرد، یومجی، ظاهراً بخشی از برنامه جدیدی است که برای حل مشکل پر شدن جهنم آغاز شده است. یومجی اجازه دارد به زمین بازگردد و برای کفاره خود کار کند و به او توانایی مربوط به جنایاتش داده می شود (در مورد او می تواند با دستانش اشیاء را برش دهد). او می تواند به سه طریق کفاره گناهان خود را بپردازد: با نجات افراد خوب، با شکست دادن افراد بد، یا با کشتن دیگرانی که از جهنم رها شده اند. با این حال، یومجی مصمم است که کفاره او بدون کشتن کسی به دست خواهد آمد. او فرصت زیادی خواهد داشت تا برای کفاره خود در کنار هیمهجی عدالت گرا، که در هنگام اولین ملاقات در موقعیت خطرناکی قرار دارد، کار کند!
