خلاصه
ایجیما یوکو یک دختر دبیرستانی 16 ساله و درونگرا است که در دوستی با همکلاسی هایش مشکل دارد. تنها دوست او سگش پوچی است. یک روز در حالی که پوچی را به پیاده روی می برد، با یامادا، پسر خوش تیپ شماره 1 کلاس که همه دختران او را دوست دارند، روبرو می شود. او از او می خواهد که به تماشای کنسرت او در جشنواره تابستانی بیاید. یوکو با هیجان به کنسرت می رود، بدون اینکه از انگیزه های باطنی یامادا بداند. در حالی که او از دست اول ظلم لاعلاج انسان را تجربه می کند، فجیع ترین آرزوی جهان را بر روی ستارگان بی شماری که آسمان شب تابستان را می پوشانند، می کند. از طرف دیگر پوچی فقط یک آرزوی معصومانه دارد: "اگر من انسان بودم، می توانستم به تو بگویم که تو تنها نیستی..." شامل یک شات: جلد 4: گومیباکو و کتوبیس