خلاصه
ژاپن، 1920: مومیجی، یک دختر 17 ساله زیبا، یتیم است. خانواده ثروتمند میدوریکاوا او را سال ها قبل، زمانی که او کودک بود، به فرزندی پذیرفتند. بهترین دوست او باسیلیس است، یک مادیان با شکوه. مومیجی عاشق یکی از پسران میدوریکاوا است و پسر نیز او را دوست دارد. اما مشکل اینجاست که پدر خوانده مومیجی، رئیس قدیمی قبیله میدوریکاوا، می خواهد با خود مومیجی ازدواج کند. مومیجی سعی می کند فرار کند، اما او دستگیر می شود و در نهایت مجبور می شود با پدر خوانده اش ازدواج کند. ژاپن، 1997: زمان زیادی می گذرد و تمام شخصیت های ذکر شده قبلی مرده اند. اما شخصیت های جدید وجود دارند، نوادگان شخصیت های اصلی... از جمله یک مادیان زیبا به نام NeoBasilis... یک مثلث عشقی جدید بین ریوتو، شوکا و شیکاتا در حال شکل گیری است.