خلاصه
برای اولین بار در سیزده سال، رزماری با ویلیس، همکلاسی سابق خود برخورد می کند و از اینکه چگونه او تغییر کرده است، شوکه می شود. در دوران دبیرستان او جذاب و محبوب بود و رزماری ویلیس را بهعنوان یک آدم بداخلاق که فقط در درس خواندن خوب بود، نوشت. حالا، او استاد یک دانشگاه تحسینشده است و به روستای خود بازگشته تا یک دنبالهدار در حال عبور را رصد کند... و او نمیتواند از مشاهده بدن ستارهای او خودداری کند. در طول اقامتش در دهکده، او در خانه رزماری خواهد خوابید. آیا بیشتر از دنباله دار او را در شب بیدار نگه می دارد؟