خلاصه
نیان بینگ پسر یک جادوگر آتش و یک جادوگر یخ است. پس از کشته شدن هر دو والدینش توسط پروردگار یخی، نیان بینگ جواهرات جادویی والدینش را دریافت کرد. هنگامی که نیان بینگ سعی داشت از دست پیروان ارباب یخ فرار کند، موفق شد هم زمان جادوی آتش و یخ را اجرا کند، یک شاهکار غیرممکن برای یک جادوگر. او بیهوش از صخره سقوط کرد و پیرمردی او را نجات داد. بعد از بیدار شدن، پیرمرد غذایی به او داد که از هر چیزی که قبلاً چشیده بود، خوشمزه تر بود. معلوم شد که پیرمرد یک سرآشپز نابغه بود که زمانی به آن آشپز روح می گفتند. و او میخواهد که نیان بینگ شاگرد او باشد. آیا نیان بینگ میتواند انتقام بگیرد در حالی که قصد دارد بزرگترین آشپز شود؟