کیو، سرگرم کننده با استعداد، بالاخره به شکست بزرگ خود دست یافت و اکنون به نظر نمی رسد که توجه او را از بین ببرد. برنامه شلوغ و تقاضای زیاد کیوسوکه به سختی اجازه ملاقات این دو مرغ عشق را می دهد، و درست زمانی که آنها فکر می کردند بالاخره فرصتی برای تنهایی پیدا کردند، زنی در جلوی در نائویا ظاهر شد... با یک بچه! خوب، کیوسوکه، بیایید اینجا منطقی باشیم و عصبانی نشویم... او خیلی شبیه نائویا است، اینطور نیست؟ صبر کن... اون بچه نائویا هست!؟