سرنوشت، دروازهبانی که برای قلعه کار میکرد، چند بار گرفتار شده است. این حملات مداوم گرسنگی ناشی از مهارتی است که او در بدو تولد به دست آورده بود. یک مهارت بیهوده، فقط باعث گرسنگی او می شود. با این حال، بدون اینکه او بداند، توانایی پنهانی دارد. یک روز با کشتن دزدی که دزدکی وارد قلعه شده بود، سرانجام متوجه قدرت واقعی آن شد. مهارتی که از روح سوژه هایی که او می کشد تغذیه می کند و تمام قدرت های آنها را از بین می برد. و به این ترتیب، سرانجام، گرسنگی همیشگی او برای اولین بار سیر شده بود. با این حرف، مردی که با او مانند انبوه زباله رفتار می شود، به آرامی سرش را بلند کرد. او پس از فراتر رفتن از مفهوم سطوح، با قدرت ترسناک خود ترس ایجاد می کند و نام مستعار را برای او به ارمغان می آورد ...