خلاصه
ایشیکاوا گینجی مرد جوانی است که اتفاقاً از هر نوع تجارت مرتبط با «طرف مقابل» مانند ارواح، خرافات یا چیزهای غیبی متنفر است. تنفر او نسبت به این موضوع به حدی است که می تواند هر دختری را در صورت علاقه به موضوعاتی مانند طلسم های شانس یا هر نوع مطالعه آینده، به سرعت از هم جدا کند. یک روز، در حالی که او در حال فکر کردن در مورد زندگی خود بود در حالی که یک قرار ملاقات را از روی هوس خراب می کرد، ناگهان توسط یک دختر دبستانی به نام "آگه" او را بوسید و اظهار داشت که از او برای "پاک کردن همه ارواح" استفاده می کند. جهان." در حالی که جذابیت جنسی یک بوسه یک بچه دبستانی برای اینکه گینجی را به سمت خود برگرداند کافی نبود، این واقعیت که او با پرداخت بدهی هنگفتی که او به دست آورده بود "او را خرید" به نظر می رسد بسیار کارآمد است.