شوئن ماتسوموتو وارد راهب شد زیرا نتوانست دوست دوران کودکی خود را که در کودکی در مقابل او غرق می شد، نجات دهد. او که می خواست در آخرین لحظات زندگی افراد مهم برایش را نجات دهد، آرزوی دکتر شدن را نیز داشت. شوئن در بیمارستان به عنوان یک پزشک اورژانس به مراقبت های پزشکی می پردازد و همچنین برای متوفی در سردخانه سوترا می خواند یا به عنوان یک راهب بودایی برای بیماران لاعلاج مراقبت های روانی ارائه می دهد. در نتیجه، مواقعی پیش میآید که او در حالی که در لباسهایش است، بیمارانی را که به مرکز اورژانس آورده شدهاند، مداوا میکند و باعث میشود که به سرعت به این نتیجه برسند که مردهاند. اگرچه او نه تنها مورد بیزاری بیماران، بلکه همکاران به خاطر خواندن دعا برای بودا و موعظه برای همه چیز است، اما او بشاش و صمیمی است. در حالی که شوئن درگیر این است که چگونه باید زندگی ها را نجات دهد، او به عنوان یک پزشک، یک راهب و یک شخص رشد می کند.