مین گئون سو، یک هنرمند منهوا، با مادری که نیازهای ویژه دارد زندگی می کند که به نظر می رسد از ناتوانی ذهنی رنج می برد و نمی تواند ابتدایی ترین فعالیت ها، مانند استفاده از توالت یا حتی مسواک زدن دندان هایش را انجام دهد. او شبانه روز نقاشی می کشد تا از آنها حمایت کند، خودش را ژنده پوش کار می کند و در این راه چشمانش را خسته می کند. با این حال، یک روز ناگوار، بینایی خود را کاملا از دست می دهد. آینده برای هنرمندی که دیگر نمی تواند نقاشی کند تاریک به نظر می رسد. به نظر می رسد همه چیز به سراشیبی می رود، زمانی که یک روز، او جئون سو ری را ملاقات می کند. بنابراین ری یک دختر ناشنوا است و اتفاقاً عاشق کار گیون سو است. به این ترتیب داستان عشقی بین یک زن ناشنوا و یک مرد نابینا در مورد یافتن قدرت و اراده برای زندگی با وجود آزمایش های متعدد آغاز می شود.