خلاصه
یک شهاب سنگ بزرگ که گفته می شد جادو به زمین خشک می آورد در حال سقوط است. مدتها گذشت، گروه مذهبی «پرالین» دانشگاه جادویی را در نقطه سقوط تأسیس کرد. سپس یک روز، پسر ناشناس اسپون کاستل به دانشگاه منتقل می شود که گویی جای خالی دختر نابغه ای را پر می کند که به دلیل بیماری دانشگاه را ترک می کند.