خلاصه
دایچی هیراهارا به عنوان نویسنده مانگای یک سریال نیمه شناخته شده، استعداد داستانسازی را دارد، اما فوقالعاده تنبل و غیرمسئولانه است. این باعث میشود دو دخترش، دانشآموز دبیرستانی، آیومی و سورا کوچکتر، این کار را انجام دهند. با کمک دستیار، آکان، دو بچه مجبور میشوند تا اگر برای خانواده درآمدی داشته باشند، هر ماه سریال را ترسیم و تکمیل میکنند، وظیفهای که هیچ کودکی نباید آن را بر دوش بکشد. علاوه بر این، آنها باید بدون اطلاع مردم این کار را انجام دهند زیرا اعتبار دایچی را به عنوان نویسنده از بین می برد و سریال را متوقف می کند. اگر نوجوان بودن به اندازه کافی سخت نبود، فشار ناشی از رعایت ضرب الاجل برای یک مجله ملی طنز را به آن اضافه کنید.