خلاصه
آن کله مطالعهدار و با اراده همیشه سعی کرده زندگیاش را بدون هیچ گونه تغییری در دست دیگران بگذراند و ترجیح میدهد مردم را با چشمان خود قضاوت کند. به دلیل کار مادرش در خارج از کشور، او نزد عمه اش نقل مکان می کند و به زودی با یک میزبان خوش تیپ به نام یان شو روبرو می شود. اگرچه مجذوب او شده است، اما مصمم است در مدرسه سخت کار کند و مورد توجه همکلاسی بالاترش، بای یران قرار گیرد. بدون آن که آن کله بداند، نام "یان شو" فقط نام مستعار همکلاسی او، یه لینگ است، که به عنوان میزبان برای کاهش بدهی فلج کننده ای که پدر فراری اش به جا گذاشته، مهتاب می گیرد. در حالی که یان شو با لبخند مطمئن و زبان نقرهایاش جذابیت میکند، یه لینگ یک دانشآموز غمانگیز مدرسه است - از آن دسته افرادی که آن کله سختکوش نمیتواند از او بیزار باشد. اگرچه رابطه آنها تلخ و شیرین شروع می شود، آن کلی و یه لینگ سرنوشت خود را به هم گره خورده اند - و بنابراین، این دو نفر با هر آزمایش و مصیبتی که برایشان پیش می آید، در تعقیب آینده درخشانی که با طلوع خورشید می آید، روبرو می شوند.