خلاصه
چیوکو کوبوتا قبلاً عاشق شکلات داغ بود. هر زمان که او کابوس می دید، پدر محبوبش از جادوی شکلاتی خود برای ایجاد فنجان های خوشمزه کاکائو استفاده می کرد. اما او یک روز ناپدید شد و دیگر برنگشت. اکنون آن روزهای سعادتمند خیلی گذشته است. بیست سال بعد، چیوکو از طعم تلخ و شیرین شکلات متنفر است زیرا فقط خاطرات بد را زنده می کند. با این حال، پس از مرگ مادرش، فروشگاهی که پدرش اداره میکرد، توسط زنی که به نظر میرسد چیوکو را میشناسد، دوباره باز میشود و شکلاتی که او درست میکند، درست مانند شکلات پدر چیوکو است. آیا این زن و دلتنگی های تلخ و شیرین شکلات هایش می تواند راز ناپدید شدن پدرش را حفظ کند؟ در مسیر خودیابی، چیوکو اهمیت حرکت از گذشته، احیای مجدد احساسات قدیمی و پیوندهای ناگسستنی خانواده را میآموزد.