در یک روز بارانی سخت، یک دانش آموز دبیرستانی بدون هیچ مهارت خاصی، اوساتو کن، با دو نفر دیگر به دنیای دیگری کشیده شد. یک پسر خوش قیافه و یک دختر زیبا که هر دو به طرز عجیبی با هم کنار آمدند. او بهعنوان یک فرد بهویژه بیاستعداد که برجسته نیست، فکر میکرد که با او بهعنوان بیفایده رفتار میشود. با این حال، دیگران به طور غیر منتظره ای مهربان بودند. اوساتو که امید به دنیای دیگری پیدا کرد، این فکر را می کرد، اما واقعیت چیز دیگری بود. استعداد جادویی خاصی در وجودش نهفته بود و مجبور شد به نام «تربیت» به جهنم بیفتد.