خلاصه
در یک جمعه بارانی، Yayoi تلاش می کند تا به فروشگاه برود تا یک عینک جدید تهیه کند. او با بینایی ضعیف خود به مردی برخورد می کند که خیس شده است و این مرد در نهایت به او کمک می کند تا به فروشگاه برسد. او به سرعت فرار می کند و یایوی نمی تواند از او تشکر کند. از آن روز به بعد به او برچسب آقای جمعه می زند و مدام او را در ذهن خود دارد. اکنون زندگی او پر از شگفتی و سؤال است، زیرا او تلاش می کند تا حقیقت را در مورد اینکه آقای جمعه واقعاً چه کسی باشد، بیابد. آیا واقعاً می تواند کسی از مدرسه او باشد؟ شامل تک شات: PM Dream