خلاصه
تریسیا در حال حاضر در یک کافی شاپ کار می کند، اما آرزوی راه اندازی کسب و کار خود را دارد - یک سالن حیوانات خانگی. مشکل این است که بانک نمی خواهد رویای او را تامین مالی کند. اما سپس مردی مرموز وارد کافی شاپ او می شود و خود را معرفی می کند. نام او Lassiter Dragan است و او یک سرمایهگذار معروف است! او به او میگوید که این فرصت را از دست نده و به او قول میدهد که اگر در تعطیلات حاضر شد نقش همسرش را بازی کند به او وام میدهد. تریشیا می داند که این راهی برای تحقق رویاهایش است، اما مردی که جذاب است خطرناک است! او مردد است، اما تصمیم می گیرد با پیشنهاد او همراهی کند. آیا این می تواند شروع یک معجزه کریسمس باشد؟