خلاصه
هیوبی یک ستاره نوجوان مشهور در تلویزیون است که تمام زندگی خود را به عنوان عروسک مادرش گذراند. ناگهان مادر هیوبی تصمیم می گیرد او را به دلخواه به دبیرستان بفرستد. هیوبی در این راه گیج و گم شده است و بدتر از آن، او یک دوست در مدرسه ندارد. سپس او با دختری به نام سویوله که از کلاس طرد شده و دوست دوران کودکی اش چنبی است آشنا می شود. حالا هیوبی به دنبال آرامش در سویوله و چنبی است زیرا آنها نمی دانند که هیوبی واقعاً در خارج از مدرسه کیست ...