خلاصه
شون آئوی همیشه زیر سایه خواهر بزرگترش میو بوده است، دختری فوق العاده با استعداد که همه اطرافیان او را دوست دارند. به همین دلیل، شون به تدریج نسبت به آینده خود یک نگرش بی تفاوت و بی تفاوتی کامل پیدا کرده است. تنها جایی که او آرامش پیدا می کند، جنگلی است در نزدیکی مدرسه اش، جایی که او می تواند به تنهایی فلوت بنوازد. یک روز، آرامش او با ظاهر ناگهانی یوسوکه توکیساکا، پسری جذاب و شاد که معلوم می شود پسر شگفت انگیز یک عکاس مشهور است، به هم می ریزد. علیرغم طبیعت عجیب یوسوکه، شون خود را به پسر جوان میبیند که اعلام میکند که عاشق نواختن فلوت شون است. این برخورد غیرمنتظره به زودی راه را برای یک رابطه واقعی و عاشقانه هموار می کند - و با کمک یوسوکه، شون ممکن است در نهایت ارزش خود را کشف کند.