خلاصه
این عصر تغییری است که با کشف دنیای جدید به وجود آمد. مرد جوانی به نام دیگو که در کشور دریایی Spinea زندگی می کرد، محقق هنر Onmyojutsu بود که غیرقانونی تلقی می شد. به همین دلیل، او توسط یک زن جوان مرموز مورد حمله قرار گرفت که در منبع قدرت او تردید داشت و حتی کلیسای مقدس شروع به علاقه مندی به او کرد. دیگو که هیچ گزینه دیگری نداشت، تصمیم گرفت سوار کشتی شود که همراه با دوست دیرینه اش آلوارو عازم یک سفر تحقیقاتی به دنیای جدید بود. دنیای جدید درختی از طلا داشت که بر فراز اطراف سر برافراشته بود و جنگل ها توسط کلوسی ها محافظت می شد. در آنجا دختری به نام ررا که در زندانی از آب محبوس شده بود، منتظر آن دو بود. کاپیتان خواکین از نیروهای اعزامی به دیگو دستور داد تا از Onmyojutsu خود استفاده کند و راهی برای بیرون کردن او بیابد. اما وقتی ررا بیدار می شود، خانم جوانی که در اسپینیا، روزن به او حمله کرده بود، ظاهر می شود. او سوار غول پیکر «تانکاموی» است. آیا دیگو درگیر نبرد بزرگ بین ملت دریایی و بومیان خواهد شد؟