خلاصه
ساکورابا تایکو از کودکی به باله علاقه داشته است. مادرش نیز رقص میکرد، اگرچه او آن را رها کرد تا مسیر زندگی سنتیتری را طی کند. بنابراین، او مشتاقانه از علاقه تایکو به باله حمایت می کرد. زندگی تایکو با مرگ مادرش در یک تصادف رانندگی متزلزل شد، اما او همچنان به رقصیدن ادامه داده است، اگرچه قلبش دیگر در آن نیست. خانواده باقیمانده و دوستان دوران کودکی او در حالی که رویای خود را برای تبدیل شدن به یک رقصنده معروف دنبال می کند، از او حمایت می کنند. آخرین نقش او در باله "ژیزل" در نقش میرتا، ملکه ویلیس، ارواح زنان جوان و باکره ای است که قبل از روز عروسی خود مرده اند. یک روز وقتی او به استودیو می آید، با یک رقصنده مرد زیبا و مشهور باله به نام میکامی آکیرا آشنا می شود و بلافاصله او را در هم می زند. آیا او می تواند در نقش خود به اندازه کافی خوب برقصد تا او را تحت تأثیر قرار دهد و انتظارات کل گروه باله را برآورده کند؟ آیا او می تواند احساسات خود را نسبت به باله و مرگ مادرش برطرف کند؟ (منبع: مو.