خلاصه
در سال 2077، امپراتوری رومونیلیان تقریباً بر قاره گریفل تسلط کامل دارد. چند ایالت شورشی، از جمله لدومیام، که توسط خانواده سلطنتی اولزن اداره میشود، همچنان پابرجا هستند. شاهزاده اژدها کارولا از خانه اولزن وارد شهر امپراتوری بلگوراند می شود تا با امپراتور گوستاو پیمان صلح امضا کند. ورود او به زودی معلوم می شود که یک سوء قصد برای خود امپراتور است. کارولا در حالی فرار می کند که کسی را که بیش از همه به او اهمیت می دهد از دست می دهد. در همین حال، گوستاو به ظاهر جاودانه بازسازی می شود و آماده می شود تا انتقام خود را بگیرد. امپراتوری با تمام قوا علیه کشور لدومیام تلافی میکند، سپس یک معاهده صلح صادر میکند مبنی بر اینکه اگر خانواده سلطنتی کارولا را تحویل دهند، آتشبس را متوقف خواهند کرد. کارولا مجبور می شود خانواده اش را به امپراتوری رها کند. او به شهر آزاد تجاری Zaaru در Nopland پناه می برد. در اینجا او به عنوان جاذبه ستاره، شمشیر تاب آمازون ریم به سیرک می پیوندد. او همچنین با چن همراه و فرمانده گارد مرزی و دیوانه جنسی دارد ملاقات می کند. این گروه پس از بوهتون به راه می افتند تا ملکه روزالیا خواهر کارولا را که توسط امپراتوری اسیر شده است، نجات دهند.