شایعات در مورد Ikebukuro به طور گسترده منتشر شد، به خصوص آنهایی که در مورد باندهای رنگی خطرناک و افسانه بدنام پیرامون Black Rider بودند. میوشی یوشیمونه به دلیل کار والدینش به آکادمی رایرا منتقل می شود و به سرعت با میکادو ریوگامین، ماسائومی کیدا و آنری سونوهارا دوست می شود - که همه به زودی به او توصیه می کنند که از اعضای باند دور بماند و برای محافظت از خودش افسانه های مزخرف را باور نکند. با این حال، هیچ کس وقتی با ایزایا اوریهارا، کارگزار اطلاعات بدنام شینجوکو در ارتباط است، در امان نیست. این سه دوست اصرار دارند که ایزایا صرفاً شوخی میکند، اما وقتی یوشیمونه به تنهایی با ایزایا برخورد میکند، ایزایا به او وظیفه میدهد: به دنبال افراد ناشناس که در حال حاضر در حال تحقیق در مورد گروههای رنگی هستند، بپردازد و اطلاعات را به او بازگرداند. اگرچه یوشیمونه سعی می کند از دنیای زیرین ایکبوکورو، ایزایا، دوری کند. درخواست او را به یک برخورد سرنوشت ساز با دختری به نام چیاکی ایگاراشی سوق می دهد که تنها اولین قدم برای کشف بزرگترین نقشه ایکبوکورو است.