خلاصه
پدر و مادر تمکی در کودکی طلاق گرفتند. پدرش نقل مکان کرد و برادرش کیوسوکه را با خود برد. حالا 11 سال بعد، کیوسوکه برای ملاقات برگشته است. به دلیل استرس طلاق، او تقریباً تمام خاطرات کودکی خود را از مادر و خواهرش فراموش کرده است. آیا به همین دلیل است که تاماکی به سختی به او به عنوان یک برادر نگاه می کند؟ یا «هاله مردانه» اوست؟ اتحاد مجدد آنها با ظهور دوباره دوست پسر تاماکی، هایاتو، پیچیده می شود. تاماکی و کیوسوکه به دعوا بر سر تصورات مبهم تاماکی از آنچه که عشق است پایان میدهند. آیا عصبانیت تاماکی از برادرش در نهایت باعث میشود که او با هیاتو و پسر دیگری وارد یک رابطه سه نفری شود؟ [از امپراتوری شیطان]