خلاصه
قهرمان داستان، بوروم پارک، دختر یک الهه و یک تائویست زن است. او در بدو تولد از مادرش دزدیده شد و با پدرش چون پارک روی زمین زندگی می کند. محل نگهداری او توسط طلسم های محافظی که در اطراف خانه آنها نصب شده از مادرش پنهان می شود و او همیشه از ترک آنها منع می شود. هنگامی که یک روز در حال گردش برای زنان است، پدر کازانووا با مردی روبرو می شود که فلوت می نوازد. هنگامی که آنها با یکدیگر آشنا می شوند، او عاشق این مرد می شود. به منظور نزدیک ماندن به مرد، او پیشنهاد ازدواج به بوروم را برای ازدواج با پسر مرد ارائه می دهد. بنابراین وقتی مادرش سرانجام محل اختفای بورئوم را پیدا می کند، همه چیز را در بهشت به هم می زند.