خلاصه
کنستانس گریل به عنوان دختر یک ویسکونت، یک دختر معمولی است که تنها ویژگی بارزش صداقت است، وقتی کسی نامزدش را میدزدد و به دروغ او را به دزدی کوچک در یک توپ متهم میکند، هیچ گزینه واقعی برایش باقی نمیگذارد. در حالی که کانی منتظر مجازات ناشایست خود است، به نظر می رسد یک روح معامله ای را ارائه می دهد. روح کسی نیست جز اسکارلت کستیل، نجیب زنی که زمانی به خاطر زیبایی، نسب و کاریزمای غیرقابل انکارش ستایش شده بود – و ده سال قبل به خاطر اعمال شیطانی اش اعدام شد. هنگامی که کانی این پیشنهاد را می پذیرد، او توسط روح بدنامی تسخیر می شود که فوراً جریان را به شکنجه گر او تغییر می دهد و به این ترتیب دختر بدبخت را از سرنوشت بدش نجات می دهد. هرگز عاقلانه نیست که بدون دانستن دقیقاً به چه چیزی متعهد شده اید، معامله ای انجام دهید ... یا ممکن است خود را ملزم به انتقام گرفتن از دشمنان خود به یک روح مرده بیابید! (منبع: