خلاصه
سوآه یک طراح ریزه مو قرمز است که زندگی بدون درام دارد... تا اینکه یک روز صبح، بسته به صندلی از خواب بیدار می شود. مردی که به او اخم می کند کسی نیست جز برادر بزرگتر ترسناک هم اتاقی اش، سونگ هیون، صاحب آپارتمانی که او در هشت سال گذشته بدون اجاره در آن زندگی می کند. یک هفته به او فرصت میدهد تا چمدانهایش را ببندد و بیرون برود. سوآه وحشت زده سعی می کند التماس کند و التماس کند، اما سئونگ هیون خونسرد دست بالا را به دست آورد. یعنی تا زمانی که در محل کار به سواح برخورد کند. معلوم شد که او نه تنها یکی از اعضای اصلی تیم جدیدی است که او گرد هم آورده، بلکه یکی از بهترین کارمندانی است که تا به حال با او کار کرده است. چه بخواهی چه نخواهی، این دو برای آینده ای قابل پیش بینی به هم چسبیده اند... آیا سوآ می تواند سونگ هیون را متقاعد کند که اجازه دهد او بماند؟ و چگونه سونگ هیون با زنی که میخواهد از خانهاش بیرون کند، کارها را حرفهای نگه میدارد؟