خلاصه
زندگی زک تور از لحظهای که سامر والاس را دید تغییر کرد - و او هرگز تمسخری را که او زمانی به عشق جوانشان کرده بود، فراموش نکرد. غول ثروتمند منتظر فرصتی عالی بوده است تا معشوق سابق خود را وادار کند تاوان خیانت دیرینه اش را بپردازد. بنابراین وقتی او در رسوایی قرار می گیرد، او از شانس خود استفاده می کند. معامله او ساده است: تابستان برای هر آخر هفته او خواهد بود... تا زمانی که بگوید تمام شده است. قوانین او اجازه درهم تنیدگی عاطفی و فانتزی یک پایان خوش را نمی دهد. اما فاش شدن راز چند دهه ای سامر ممکن است همه چیز را تغییر دهد.