خلاصه
هیبیکی آکاساکا به دلیل ظاهر بینظیر جذاب و جذابیت جنسی خامش، همیشه با مرلین مونرو مقایسه شده است. با این حال، در زیر این روکش جذاب، دختری وجود دارد که به سادگی می خواهد دوست داشته شود. متأسفانه برای او، او فقط به نظر می رسد که نگاه های شیطنت آمیز را می کشد، و حتی آه های صرف او به اندازه کافی شهوانی است که خون پسرها را پمپاژ کند. بدتر از همه، دوست پسر محبوب هیبیکی او را رها کرد و به او اشاره کرد که ظاهر او بیش از حد برای او قابل کنترل است. تازه از جدایی، او به دنبال مرد دیگری نیست. یعنی تا زمانی که همکلاسی او دایچی آئویاما به طرز فجیعی اعتراف می کند: از او می خواهد که معشوقه اش باشد! اگرچه در ابتدا هیبیکی تمایلی نداشت، اما تصمیم میگیرد به عشق فرصتی دیگر بدهد، زیرا آئویاما تصمیم میگیرد او را ارزشمند نگه دارد. با این حال، Aoyama با یک مانع به ظاهر غیرقابل عبور روبرو است. در حالی که دنیا مدام این زوج را یکی پس از دیگری در موقعیت های وسوسه انگیز قرار می دهد، آیا او می تواند جلوی خواسته ها و خونریزی قریب الوقوع بینی خود را بگیرد؟