خلاصه
وکیل آئوی میدوریکاوا توسط پیرزنی که میخواهد از یک بدهکار بد مستاجر مرخصی بگیرد، از شلوغی دفترش بیرون کشیده میشود. در محل، اشاره میکند که آپارتمان اجارهای با یک در بسته شده است که از ابتدا تا انتها قفل شده است و دستگیره آن مایع چسبنده غلیظی میریزد. در اینجا یک داستان کنایه آمیز و پر از رمز و راز آغاز می شود.