پس از شکست دادن غازها، تری زندگی جنگی خود را از سر می گیرد و توسط ساوت تاون فراموش می شود. گانگسترها در خیابان ها پرسه می زنند و مرگ امری عادی است. ساکنان امید چندانی ندارند. با دلیل کمی برای جشن گرفتن، این شهر به یک گودال مبارزه برای برخی از خطرناک ترین جنایتکاران جهان تبدیل شده است. تری، ناهموار و عصبانی، برای آوردن صلح به شهری ناامید می جنگد. یک دختر جوان، مدیا، او را به آینده ای بهتر خوشبین نگه می دارد.