خلاصه
تلودیا در راه تبدیل شدن به یک شوالیه در نظم بود که به طور غیرمنتظره ای به دلیل شکستن اسلحه های زیاد و خوردن بیش از حد - منتظر آن باشید - بیرون راندند. اما این بدان معنا نیست که وقتی شاهد پیرمردی است که قرار است توسط گروهی از سارقان مورد حمله قرار گیرد، او باید بیکار بماند. خوشبختانه برای او - چون او یک ثانیه خیلی دیر کرده بود - پیرمرد نیازی به پس انداز نداشت. این Tludia است که نیاز به صرفه جویی دارد. تلودیا بسیار مسن تر از آنچه ظاهرش نشان می دهد، خاطره ای از دست رفته طولانی را در او زنده می کند و تصمیم می گیرد با یافتن درمانی برای بیماری او (البته با وعده های غذایی) تلاش هایش را جبران کند. بدین ترتیب سفر آنها برای آوردن زندگی به یکی و آرامشی که مدتها انتظارش را می کشید برای دیگری آغاز می کند.