خلاصه
ویکتوریا دختر جوان یک خانواده ثروتمند است. پدر و مادرش بیلی را که یتیمی تقریباً هم سن و سال او بود به فرزندی قبول می کنند. دو کودک عمیقاً عاشق یکدیگر می شوند، اما پس از مرگ پدر ویکتوریا خانواده او به سرعت فقیرتر می شوند و ویکتوریا و بیلی دیگر نمی توانند با هم زندگی کنند. آیا آنها روزی دوباره یکدیگر را ملاقات خواهند کرد؟