خلاصه
هاروهی فوکوناگا بیست و دو ساله زندگی رویایی خود را در توکیو انجام می دهد و شغل مورد نظر خود را به عنوان اپراتور ماشین های سنگین انجام می دهد. وقتی پدرش ناگهان از او میخواهد که برای کمک به کسب و کار خانوادگی به روستا برگردد، هاروحی ناامید تصمیم میگیرد برای چند نوشیدنی از یک بار دیدن کند. صبح روز بعد، او متوجه می شود که - در حالت مستی خود - با مردی دو برابر سن او ازدواج کرده است! ناگاتو سونوهارا، همسر کنونی هاروهی که تا حدی مسئول این حادثه است، تصمیم می گیرد به عروس جدیدش کمک کند تا پدرش را متقاعد کند که توکیو واقعاً به آن تعلق دارد.