در اولین روز مدرسه، تایگا ماکیهارا از گودال کود می افتد و تقریباً می میرد. اما او توسط کونو آر چیکا، رئیس شورای دانش آموزی عالی که همه دانش آموزان آن را تحسین می کنند، نجات می یابد. در آن لحظه، تایگا عاشق او می شود و شروع به کار سختی می کند تا در کنار او باشد. اما پس از آن، او متوجه میشود که رئیسجمهور عالی در واقع ساختهای جعلی از پنج خواهر پنج قلو با شخصیتها و تواناییهای متفاوت است... آیا این بدان معناست که دختری که تایگا عاشقش شده وجود ندارد؟ پس از این کشف، تایگا وانمود می کند که متوجه نمی شود پنج نفری که او دوستشان دارد وانمود می کنند که یکی هستند و همه آنها را دوست دختر خود می کند.