خلاصه
داستان با ورود "دشمنان" آغاز می شود، هیولاهای غول پیکر و نابود نشدنی که نمی توان با آنها مذاکره کرد. دشمنان بشریت را تا مرز انقراض می برند. پسری تنها با "استراتژی سقوط ماه" آنها را متوقف کرد، اما او به زودی ناپدید شد. پس از سه سال، پسری به نام کایل کامیشیرو در حومه یک شهر ظاهر می شود. وقتی هیولاها دوباره حمله می کنند، او قدرت دستکاری احتمالات را نشان می دهد. با وجود تلاشهایش، او پس از آن به «کودکان گناهکار»، واحدی متشکل از کودکانی که مرتکب جنایات هستند، فراخوانده میشود.