با وجود اینکه از جوانی بی گناه با هم بازی می کردند، در جایی از راه، بذر "عشق" شروع به رشد کرد. بزرگ شدن در جزیره ای دورافتاده از اوکیناوا، کازویا، ریوکو و دایسوکه مانند یک خانواده بزرگ شدند. آنها می خواستند برای همیشه با هم باشند، اما هر سه آنها خواسته های متفاوتی دارند. یکی می خواهد بماند، یکی می خواهد برود، یکی می خواهد برود، اما نمی تواند. وقتی دایسوکه فریب خورده و از جزیره دور می شود، ریوکو تصمیم می گیرد با کازویا در جزیره بماند. با این حال، هر سه آنها سرنوشت بی رحمانه ای را تجربه خواهند کرد...!