هر روز صبح، استاد و خانه دار به یکدیگر معرفی می شوند. پروفسور ممکن است به یاد نداشته باشد که برای صبحانه چه خورده است، اما ذهن او هنوز با معادلات ریاضی ظریف از گذشته زنده است. او معماهای ریاضی هوشمندانه ای ابداع می کند - بر اساس سایز کفش یا روز تولدش - و اعداد یک دنیای سرپناه و شاعرانه را هم برای خانه دار و هم برای پسر ده ساله اش نشان می دهد. با هر معادله جدید، سه روح گمشده محبتی مرموزتر از اعداد خیالی و پیوندی عمیق تر از حافظه ایجاد می کنند.