خلاصه
یک سگ زیبا کاخ امپراتوری را به آشوب کشیده است. با نزدیک شدن به پایان دوره هیان، تاکاساکی - که آغازهای پستش به عنوان پسر سوم خانواده جنگجو او را در جامعه ای شیفته رتبه و عناوین در وضعیت نامناسبی قرار می دهد - توانسته با گذراندن شب با افراد زیادی از نردبان اجتماعی بالا برود. مرد قدرتمند. در نهایت تاکاساکی حتی مورد علاقه خود امپراتور بازنشسته می شود. خیرههای ترس و حسادت در هر لحظه به دنبال شروع باشکوه است، با این حال پشت نگاه توموزان، پسر یک نجیب قدرتمند، گرمای آرامی نهفته است که تاکاساکی را ناراحت میکند. اما اتفاقی می افتد که رابطه آن ها را برای همیشه تغییر می دهد...