خلاصه
شاین با مارتین، پسر ثروتمند خانواده ای متشخص نامزد کرده است. برادر بزرگتر نامزدش، کاتر، او را تحقیر می کند و به او می گوید: "تربیت تو برای خانواده لرد مناسب نیست." اما پس از اینکه دریاهای طوفانی او را غرق می کند و شاین او را نجات می دهد، آن دو دیوانه وار عاشق هم می شوند. با این حال، عشق آنها به سرعت آلوده می شود. وقتی مارتین پیشنهاد می کند که کاتر فقط او را اغوا کرده تا نامزدی آنها را به هم بزند، شاین امید خود را از دست می دهد و از ازدواج با مارتین استعفا می دهد. اما پس از هفت سال، شوهرش می میرد و او خود را در مخمصه ای می بیند... و کاتر دوباره ظاهر می شود!