خلاصه
کوماگووا ناهوکو یک دختر بسیار مفید است. در واقع او نمی تواند به درخواست های مردم "نه" بگوید. وقتی یکی از همکلاسیهایش، ساسابی نائوکی، از او میخواهد که پیشنهاد او را قبول کند، زیرا نمیداند چگونه او را رد کند. بعداً متوجه می شود که او در واقع یک بازیکن است. آیا او خواهد بود که دفعه بعد احساسات خود را به او بگوید؟ (از گلهای شیطانی)