خلاصه
هاروکا در آستانه فارغ التحصیلی از یک کالج درجه یک است و به دنبال کار است اما کسی نمی خواهد او را استخدام کند. در مواجهه با چشم انداز تبدیل شدن به یک "فارغ التحصیل بیکار"، او سرانجام انتظارات خود را کاهش می دهد و تصمیم می گیرد در یک آژانس استعدادیابی کوچک برای شغلی به عنوان نماینده درخواست دهد. با این حال، وقتی او برای مصاحبه حاضر می شود، انگار هیچ مصاحبه ای قبلا نداشته است. او انواع سؤالات شرم آور پرسیده است و از او خواسته شده است که در مقابل دوربین خطوطی بگوید. بعداً متوجه میشود که آنها فکر میکردند که او برای تبدیل شدن به یک استعداد مصاحبه میکند و موقعیت نمایندگی که او میخواست قبلاً داده شده است. با این حال، آنها فکر می کنند که او آن ویژگی خاص را دارد که می تواند از کسی یک ستاره بسازد. او ابتدا قبول نمیکند، اما در نهایت تسلیم میشود. بنابراین کار هاروکا در صنعت سرگرمی شروع میشود.