خلاصه
میتسوکی هارونو ترسو و محجوب به دنبال زندگی اجتماعی رویایی خود در دبیرستان است. اما علیرغم تمام تلاشهایش، ناتوانی او در بیان عقیدهاش، او را از دوستی با کسی باز میدارد. با این وجود، یک روز در حالی که در یک کافه کار می کرد، با چهار بسکتبالیست مدرسه اش - تووا آساکورا، روئی میاموتوی، ریوجی تادا و کیوسوکه واکامیا- برخورد سرنوشت ساز پیدا کرد. در نگاه اول، این چهار دلخور به عنوان افرادی مغرور ظاهر می شوند که مسئول حمله به پناهگاه امن کافه او هستند. به زودی پس از آن، همانطور که آنها به وعده خود مبنی بر مخفی نگه داشتن محل کار خود پایبند هستند، میتسوکی شروع به دیدن آنها در یک نور جدید می کند. از این رو، دوستی غیرمحتمل بین میتسوکی و پسران آغاز می شود، زیرا روزهای تنهایی او سرانجام به پایان می رسد. با این حال، همه چیز نیست همیشه خیلی ساده است - با توجه به اینکه دلش نسبت به آساکورا کم می شود و دانش آموزان دختر از حسادت سبز می شوند، آیا شانسی وجود دارد که این دوستی به چیزی بیشتر شکوفا شود؟