خلاصه
"اگر تو دختر بودی، ما هرگز همدیگر را نمی دیدیم" "خب - راستش را بخواهم با شما بگویم - من یک دختر هستم -" وقتی او یک دختر است، اما در لباس یک پسر، اندام خوبی دارد، در مبارزه عالی است و چهره ای زیبا دارد. کانگ نارو با وجود اینکه فکر می کند ایدا یک پسر است، عاشق او می شود. حالا همه فکر می کنند که نارو همجنس گرا است، آیدا می خواهد حقیقت را به او بگوید. "چیکار کنم؟ اگه بدونن من دخترم..." اما به چه قیمتی...؟