خلاصه
پس از مشاجره در یک سایت اینترنتی، Han YaeWon سعی می کند از دست جی یون سونگ محبوب اما ترسناک فرار کند که به او باز می گردد... و سپس به طور تصادفی او را می بوسد در حالی که روی او افتاده است. EunSong از او میخواهد که با قرار گذاشتن با او (دقیقاً با او ازدواج کند) مسئولیت را بر عهده بگیرد، زیرا او هرگز دست دختری را نگرفته است، حتی اگر قصد ازدواج با آن دختر را نداشته باشد، دستش را نبوسیده است. در ابتدا، YaeWon فکر میکند که او یک احمق بزرگ است، اما زمانی که او را بیشتر میشناسد، متوجه میشود که شاید تمام چیزی که EunSong به آن نیاز دارد کسی باشد که واقعاً به او اهمیت میدهد...