خلاصه
رین دختری است که می تواند ارواح را ببیند و از آنها خارج کند (معمولاً با یک فن کاغذ). وقتی پانک مدرسه او را از برخورد با کامیون نجات میدهد، اما خودش به کما میرود، او و روح بیجسمانش باید از بدن مستعدش دفاع کنند که توسط این، آن و دیگر ارواح محلی تسخیر شود. متأسفانه، او در کار خود شکست میخورد و یک پلیبوی باستانی بدن پانک را به دست میگیرد و او را رها میکند تا در یک میمون عروسکی صورتی زندگی کند. شوخ طبعی به وجود می آید.