خلاصه
دنیای هیسو حول محور چانیونگ، بهترین دوست و دوست مخفی او می چرخد. او بدش نمی آید که چانیونگ را از کناری تشویق کند یا به تمام مشکلات دخترش گوش دهد. برایش اهمیتی ندارد که مردم او را فقط به عنوان «دوست چانیونگ» بشناسند. سپس یک روز، هیسو شروع به شنیدن نام او در همه جا می کند. در اتوبوس، در سالنها، هنگام ناهار... معلوم شد، شایعهای در مدرسه به گوش میرسد (مشکل عشقی دارید؟ هیسو را در کلاس 2 پیدا کنید و او به شما میگوید چه کار کنید!) و با آن، ناگهان هیسو خود را در مرکز توجه می یابد. اما چگونه می توانست به کسی توصیه کند؟ او حتی نمی داند که در مورد دلدادگی خودش چه کند!